خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدایا
اگر هزاران بار به درگاهت دست نیاز بالا بردم
و جواب نشنیدم
باز هم امیدوارم تا شاید روزی به خاطر اشک های زلالی که به دور از کینه مهمان گونه
هایم شده وقلبم که دیگر صدایی جزآوای تو نمی شنود، دریابی و ببخشی که بی تو
سرابی بیش نیستم.
هر روز با زغال روی دیوار سیاهی می نویسم :
تنهایی را عشق است.